بلایای زلزله و کرونا از نگاهی دیگر

فریبرز ناطقی‌الهی
بلایای زلزله و کرونا از زاویه دیگر

به بهانه واگیر جهانی اخیر توسط ویروس کرونا، این یادداشت را مدتی بود با تیتر “زلزله و تکانهای زمین از زاویه دیگر” تهیه کرده بودم.

چون عملا بدلیل کم دانی و تردیدهای خودم از ابتدایی ترین مسایل عالم حقیقت، جرات چاپ آن را نداشتم، اکنون به صورت زیر تقدیم می کنم. باشد که خداوند احد و بزرگان دین، ساده اندیشی مرا و مردم عزیز نگاه درست یا غلط مرا ببخشند و انشا الله اسباب تذکری باشد.
همانگونه که در ابتدا عرض شد این یادداشت در رابطه با زلزله می باشد ولی زلزله یا کرونا و بطور کلی بلایا را می توان کم و بیش از دیدگاه معنوی یکی دید. چندی پیش یکی از خبرنگاران محترم طی تماس با بنده درخواست داشتند که من مرقومه ای درباره زلزله و گناه و رابطه احتمالی آنها با هم بنویسم. پاسخ من این بود که این کار من نیست چون حداقل دانش لازم را در خصوص درک مفاهیم اصلی گناه و بار و وزن آن را در مقام باطن ندارم.
شاید اطلاعاتی درباره ظاهر گناهان همانند آنچه عموم مردم می دانند بنده هم می دانم ولیکن ارتباط دادن این دو با هم برای فردی آکادمیک مثل من، غلط است و هم خطرناک. بخصوص برای مردم از زبان من؛ ولیکن این در خواست به هر حال ذهن من را مدتی درگیر خود کرد تا این مرقومه که حاصل پرسش های خود من در این وادی می باشد؟ حداقل اگر پاسخی ندارم، سوال هایی را مطرح بدارم؟

اگر همانند آنچه در برخی کتب آمده، علم را به علم قدیم (حوزوی) و علم جدید (علم موجود امروزی) تقسیم کنیم به هر حال در هر دو مکتب نسبت به زلزله (بلایا بصورت عام) و تکانه ای زمین مسایلی به تفصیل بیان شده است ؟ علم روز را همگی به آن در کل آشنا هستیم و تجربه شخصی خود من نیز حاصل علم نوین زلزله و مهندسی زلزله می باشد. فردی هم که علاقمند به موضوع هست همیشه بدنبال هر اطلاعاتی از هر سو برای فهم بهتر ان مطلب می باشد و در صورت دسترسی به متونی در این زمینه در هر شکلی و از هر منبعی  مشتاقانه پیگیر فهمیدن تمامی زوایای مسله می شود. البته بنده بر اساس نظرات برخی از عالمان بی همتا، به این نتیجه رسیده ام که علم یکی است، عدم توانایی انسان در درک یا بهتر بگویم تحمل “نور واحد علم” توسط افراد انرا را به شعبات قدیم و جدید و سپس شاخ و برگ های مختلف تقسیم نموده است. حال در همین تقسیم بندی موجود، علم جدید زیاد یا اصلا وارد رابطه الهی و بلایا نمی شود، انها را طبیعی و راه حل های فیزیکی ارایه می دهد. اما در قالب علم قدیم، سوالاتی و مسایلی در رابطه با خالق، گناه، بلا، بیماری، زمین و ارتباط انها بیان شده است! اگر محدوده علم قدیم را به دوران اسلام محدود کنیم برای رسیدن به مفاهیمی محسوس تر، بدلیل عدم دانش حقیر از قبل از ان و برای احترام نهادن به ادیان پیشین، برای فردی مثل من که در علم امروزی و با تفکر اسلامی/شیعی بزرگ شده ام، اول اینکه چرا این ارتباط بیان شده است ؟ بسیار مهم و حایز اهمیت است.
١٤٠٠ سال پیش بیان فرمایشاتی درباره ارتباط گناه و زلزله (بلا)؟ بدون تعصب باید شروع به فکر کرد. بلافاصله بعد از این اشاره! سپس در دوران بعد از ظهور اسلام و دوران ائمه صلوات الله اجمعین، دوباره برای شناخت کمی بهتر جریانات در داخل مکتب شیعی برای بنده حداقل، احادیث و روایات زیاد در این خصوص و بیان انها در قرنها پیش که امروز شواهد آن کم کم بیشتر روشنتر می شود ؟  احادیث معتبری مثل حدیث خیط، لوح و … فرمایشات ائمه علیهم السلام در رابطه با زلزله و برخی شهرها در ارتباط با ظواهر گناه ( برای مثال زلزله تهران و فرمایش امام صادق ع در ١٢٠٠ سال پیش)  برای بنده که حیرت آور است!

تاریخ بیان چنین فرمایشاتی انهم زمانی که مثلا اصلا تهران نبود و کسی از لرزه خیزی آن خبر نداشت! (صحت و سقم این احادیث برای دانایان علم حدیث، چون در متون و منابع دینی موجود بود من اوردم) مسلما برای فرد علاقمند به حقیقت، این مضامین می تواند قابل تامل باشد! سوال دیگری که برای بنده پیش می اید این است که چرا زلزله و حوادث این چنانی به بلا ارتباط داده شده است ؟ مگر امروز همه دانشمندان این امر را برای زمین طبیعی نمی شمارند! نگاه ریزتر به موضوع دوباره در زاویه باز شده، نمی گوید این طبیعی زمین نیست ؟ شاید اگر خالق همانند آنچه در متون مذهبی آمده است این را در طبیعت زمین طراحی کرده باشد ولیکن به عنوان مکانیزم تکان دادن افراد (تکان انسان از هر نوع) پس شاید بشود راحتر قبول کرد ! این طبیعی است ولی در باطن مکانیزم بلاست و اگر اسم بلا را تغیر دهیم (به هر حال یک نام است) و دوباره «نعمت» نام گذاری کنیم،  پس باید قبول کرد بلا می تواند نعمت باشد (فرصت تکان خوردن و تغیر به بهتر) ؟  سوال بعدی که دانشجویان هم زیاد می پرسند این است که چرا مثلا ما ؟ چرا ما در این پهنه قرار گرفتیم ؟ که سوال جالبی است و قابل بررسی؟  جواب من با احتیاط زیاد همیشه این بوده و هست که اگر مجددا در کوریدور اسلام باشیم و به مطلب نگاه کنیم، اینهم قابل بیان است، خوب مشعیت خالق این را هم شامل بوده ؟ چرا که نه !  و اما اگر گناه است چرا دامن افراد بی گناه را هم میگیرد؟ اینجاست که کمی سوال سختر می گردد. اول اینکه گناه و گناهکار در حقیقت چیست و کیست؟  علی رقم آنچه می دانیم و برایمان تبعین شده است در خصوص گناه، بنظر هنوز جای کار دارد ؟ شارع مقدس که نمی توانستند هر چیز را مورد به مورد با شرایط خاص همان مورد خاص،  حکم انرا و صحت و سقم انرا را قبول یا رد بفرمایند،  در طول زمان موارد فراموش می شد! پس جامعیت در کلام را بسنده فرموده اند، پس اجازه فرمودند مصادیق احکام کلی در جز مورد به مورد لذا بررسی و بحث شود. با این مقدمه پس باید دید افرادی که مثلا به فلان حرام اسلام در شریعت خود قایل نیستند، ایا گناه شریعت اسلام انها را هم شامل میشود یا نه ؟  ولی خداوند خود را ارحم الراحمین نامیده است، با این اشاره، شاید به گرفتار شدن به اصطلاح گناهکار و غیر گناهکار هم در یک بلا پاسخی پیدا کرد ؟ در وادی فرمایشات می توان یافت که رابطه، مسلما خطی نیست یعنی اگر مردم فلان منطقه دچار حادثه یا بلا شدند انها همگی به اصطلاح گناهکار بوده اند، نیست اینطور ؟ البته مصادیقی هم با ذکر محل و نوع عمل هم بیان شده که در منابع میشود پیدا کرد، هست که زمانیکه حضرت نوح ع نفرین فرمود برخی گویا شاکی شدند که بیگناهان چرا و ندایی امد که این مردم ٤٠ نسل قبل عقیم بودند یعنی از  “دیدگاه الله/خالق” مومنی دیگر نبوده ( آن فردی که برای خالق مهم است) یا در همین مضمون ؟ به هر حال اینکه امروزه چنین بیاناتی هست خود حیرت اور است و جای فکر زیاد دارد.

در ضمن باز در همان کریدور بر اساس کلام الله داریم، « و لکل أمة أجل فإذا جآء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لایستقدمون؛ برای هر گروه و جمعیتی یک زمانی است، چون زمان آن ها برسد و اجل آنان را دریابد، نمی توانند آن اجل و مدت را به عقب ببرند یا به جلو بیاورند و در نتیجه یا خود زودتر از اجل بمیرند یا پس از اجل مرگ را دریابند.» (اعراف/ 34) و نظیر این آیه ( حجر/٥) است: «ما تسبق من أمة أجلها و ما یستـخرون؛ هیچ امت و گروهی نمی توانند از اجل خود پیشی گیرند و نمی توانند اجل خود را به تأخیر اندازند.» و از طرفی به عالم ذر و یا الست هم اشاراتی شده که حاکی از قبول یا عدم قبول کلیات امور خود فرد توسط خود انسان می باشد! فراموش نشود بنا به گفته خدا، الله عادل است و بدون قبول خود شخص لزومی برای خلقت نداشته است. لذا شاید بشود گفت انهم (فوت گناه کار و غیر گناهکار در یک بلا با هم) در دستور کار بوده به انتخاب خود فرد ؟ اشتباه هم نباید کرد اگر این فرضیه درست باشد، باید کمی هم مسرور بود چون ممکن است برای جلوگیری از معصیتی بالاتر در مقایسه با فوت از طرف خالق ارحم الرحیم لطفی عظیم برای ان شخص بوده باشد !؟

فراموش نکیم در مکتب الهی، بعد از فوت، تازه عوالم مهم دیگری وجود دارد و ختم هستی و حرکت شخص نیست ! اما در خاتمه  در داخله همین بحث، سوال دیگری بشرح ذیل مطرح میشود و ان اینکه رابطه دعا و خالق و زلزله (بلا) چگونه تعریف میشود؟  بنا به اصول دین و فرمایش بزرگان دین تنها رابطه خلق با خالق، دعاست که حقیقتا مورد دیگری هم بیان یا تعریف نشده است. این دو در دو فضا و صفحه مختلف تعریف شده اند خالق و خلق که عملا بجز امر خلقت از سوی خالق رابطه ای دیگر برایش متصور یا تعریف یا حداقل بیان نشده است؟ تازه اگر بیان می شد باید لزوم پیامبران انوقت نیز سوال می شد ؟  لذا پس اگر زلزله (بلا) را پیامد برخی کارهای انسانها انچنان که تقریبا در تمام ادیان الهی به گونه ایی از ان یاد شده است، مثلا در زمان نوح ع سونامی بود، در زمان دیگر پیام اوران و ایمه صلوات الله اجمعین زلزله و تخریب سطحی یا رانش زمین و طوفان، فرونشت و مدفون شدن و  … و از سوی خالق، حکمت تکان انسانها را برای اصلاح امور مخلوقات دانست ؟ بنظر می اید که حتما باید رابطه ایی قوی بین دعا و بخصوص برای بدا در امر خالق قابل تعریف باشد ! بگفته عالمان ربانی،  البته این به زمان غفلت قبل از حادثه بیشتر بر میگردد، بعد از واقعه باید به صورت جمع با نفسهای قویتر و دعای محکمتر برای رفع ان اقدام نمود، ندید اورده اند که صدقه بدهید و هفتاد بلا را رفع کنید به همین سادگی ولی اگر بلا رخ داد دیگر امر به ان سادگی نخواهد بود و تلاشهای زیاد، هزینه های زیاد و اطبای فوق تخصص برای رفع ان باید مهیا کرد ! مصداق همان جمله معروف، پیشگیری بهتر از درمان است. به هر حال امیدوارم و انشا… متولیان امور معرفتی در این زمینه ورود و از داخل متون الهی پاسخ های لازم را جهت پشتیبانی از دیدگاه خدایی استخراج نمایند و برای ما توضیح بفرمایند.

پس با قرار دادن این مطالب ومطرح شدن این سوالات و این شواهد در کنار هم و «دریایی» از انچه در این مبانی وجود دارد و من دسترسی و علم انرا نداشتم،  بنظر می رسد شاید متخصصان واقعی علم خدا شناسی که خود عامل به علم و عمل هستند دارای پاسخ های قابل توجهی باشند که امیدوارم پیشقدم شده و نگرش جامعتر و پاسخ های کاملی به این مسایل   را مطرح بفرمایند. انشا الله.

برای نو اندیشان هم توجه به این نکات ممکن است زوایای جدیدی را در موضوع «بلایا و عمل انسانها» حتی در همان وادی نو اندیشی باز نماید، یک محقق همواره از هر دیدگاهی باید استقبال نماید حتی اگر قرار باشد به چین معروف زمان حضرت رسول ص رود !  صرف ندانستن و نداشتن توان درک مفاهیم دلیل بر رد، خرافه یا انکار ان مطالب در عالم حقیقت نمی باشد ! لذا باید از عمر بهترین بهره را برای دانستن استفاده نمود. امروز که بسیاری در نقاط مختلف دنیا بدنبال جستجوی رابطه کرونا و خواست الهی می باشند، امیدوارم توجه به نکات فوق راه گشا و تذکری انشا الله باشد. در یکی از کتب مبارک که متاسفانه منبع انرا در زمان نت برداری یادداشت نکرده بودم در همین خصوص ذکری بود بسیار عظیم به شرح ذیل:

این بلاها این وباها و امراض که به خلق میرسد برای متنبه کردن مومنین است که صاحب کار را بشناسند و رو بسوی او کنند. ذکر مومنین در جمله فوق نیز خود قابل بررسی بیشتر است یعنی بدون شک برای افراد بی تفاوت به این اصول شاید مصداق نداشته باشد و این بلایا فقط برای عده ایی خداجو نعمت روشنایی و نور باشد. حال اگر خدایی طبق قران مجید باشید  که بهترین و مهربانترین هم باشد، و با اوردن نعمت بلا بخواهد ما را متنبه و به راه بهتر هدایت کند، زهی سعادت، پس خوشا به حال مومنین ! انشا الله خبرگان علم حقیقت ارشادات و راهنمایی های لازم را خواهند داشت.

اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ. ای خاندان داوود. شکر به جای آرید، اندکی از بندگان من شکرگزارند.

* استاد نمونه کشور در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران

controlhvac.ir